سپیته(sepiteh)

بال هایم که خوب شد ، پرواز می کنم

سپیته(sepiteh)

بال هایم که خوب شد ، پرواز می کنم

تف سربالا

هر چه تُف می کنیم، سربالاست

سقف ایمانمان ترک خورده است

مثل تسبیح، گیج و ولگردیم

روحِ لبخندهایمان مرده است

 

پدری مُرد!!! مصلحت این بود!

مادری بر بهشت  قی می کرد

دختری با نجابتی زخمی

کوچه ها را به اشک طی می کرد

 

دست هامان پر از گدایی شد

گریه در استغاثه مان مشکوک

کعبه مان هم که از غزل افتاد...

سجده کردیم بر شب "بانکوک"

 

صف کشیدیم هاله در  هاله

با امیدی که بختمان صاف است

مثل سیگار لب به لب گشتیم

فکر کردیم  مزه در هاف است

 

گریه کردیم پشت هر تقویم

بغض ها را به زخم بخشیدیم

خسته از خواب های پُف کرده

مانده در ابتدای تردیدیم

 

آسمانی شدیم و دانستیم

هر چه داریم، از زمین داریم

پشت این بام های بی فریاد

ما شبانه شعور می کاریم ...

 

"Top heads spitting"

Upwards are all spitting our

Dehiscent faith Roof

We wander and stray, like Hallelujah

There is no joy in our smile

 

A father died, this was his fate

a mother was a Vomiting  in heaven

A girl who was injured his decency

Crying out to cross Alleys

 

Our hands were full of begging.

Our requirements were suspected cry

When the Ka'ba was devoid of Sonnet

We prostrate to the night  Bangkok

 

Among the several rings of light standing in the queue

We hope that luck is smooth

Like cigarette between the lips

Our suppose we tasting in Haf exists

 

We've cried on the back of each calendar

We gave our tears into our wounds

Tired of inflated dreams

We've been skeptical in the beginning

 

We Celestial and knew

We have everything from the ground

On the roof without shouting

We're planting grass consciousness

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد